حالا رسیدم به همون اینده ای که منتظرش بودم و اونقدر سردرگم شدم که دنبال دکمه بک میگردم...
وقتی نگاه میکنم برای همین اینده راحت این مدتی که گذروندم خیلی اتفاقات اینده دار وخوب از دست دادم چون زمانم محدود بود...
و حالا و اشفته بازاری از قبل سخت تر...
همیشه امید به اینده هم جذابیت نداره ولی خوب به خودم قول داده بودم توی گذشته نمونم...
برای اینکه راحتی تجربه کنم هزینه زیادی دادم و خیلی چیزارو از دست دادم...
اما ب این باور رسیدم همیشه راحتی در پیش نخواهم نداشت و حالا بعد از این همه صبر کردن توی سخت ترین شرایط باید نهایت تلاشمو بکنم تا به سرانجام برسونم این مرحله از زندگیم رو...
شاید قراره من این سختی رو تجربه کنم و این ترس لعنتی که دارم از بین بره شاید این نقطه خوبیه برای اینکه محکم تر بشم...
شاید نیاز زندگیم برای ادامه دادن محکم بودنه..
با بهترین دید ممکن به این اتفاق نگاه میکنم تا خوب پیش بره...
میدونم این یکی از بی ارزشترین اتفاقای های تاثیر گذار توی ایندمه و چیزی که ازش برام قراره باقی بمونه قوی شدنه...