اما واقعیت اینه اگه همون ادم بهمون نزدیک بشه اگه باهاش وارد یه رابطه بشیم میتونیم بفهمیم اونم اخلاق های بدی داره..اونجوری که فکر میکردیم خوب نیست...ممکنه نسازیم و بهم بزنیم و تازه اون موقع هنوز هنوز اون حس هست با یه سری خاطره...
ولی اگه نرسیم اگه نتونیم تجربه کنیم کنارش بودن رو به مراتب حتی سخت تر از خاطره و فراموش کردنه...
ادمی که یاد گرفته خیال بافی کنه رویا بسازه هنوزم دلخوش اینه اون ادم خوب بود وبهش نرسید و نتونست...
و یه عمر حسرت میخورره.چون نزدیک بودن به اون ادم حس نکرد بدیاش ندیده و همیشه همون ادم بی نقص و عیب میدونه و حسرت میخوره و میخوره...
یه چیزی مثل خوره میفته به جونش...هیچکسی دیگه ای به چشمش نمیاد..سالهام که بگذره اون ادم گوشه ی ذهنش میمونه...
تجربه نکردن.. به مراتب سخت تره...
وگرنه کجا دیدید دو نفر که بهم میزنند بعدش چشم دیدن هم دیگر رو داشته باشن؟زده میشن از هم و میرن دنبال زندگیشون و نهایت بعد از یکی دو سال هم یادشون میره چنین کسی تو زندگیشون بوده البته همه نه و یه عده یادشون نمیره ولی یاد میگیرن و میفهمن همه ی ادمها فرشته نیستن و عاقلانه تر برخورد میکنه با کیس های بعدی زندگیشون.
اما امان از تجربه نکردن و نرسیدن...و ابراز نکردن اون علاقه ی مونده تو دل..یه عمر باید با خودت به دوش بکشیش...
وقتی ادم علاقه رو ابراز کنه و نشه و شکست بخوره..حداقل میگه خوب شد فهمیدم ادم زندگیم نبود اما وقتی تجربه نکنه تا همیشه خواهد گفت کاش اون ادم زندگیم میشد....
6تیر96.
دلنوشته...
سرکوب احساس...برچسب : نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 151