خونه فانتزی

ساخت وبلاگ
صبح ها که توی خونه مامان بزرگ بیدار میشم حس خیلی خوبی دارم اونقدر خوب ک دوست دارم تا هوا رو به ظهر نرفته قدم بزنم لذت ببرم و کلی خاطرات خوش بچگیمون به یاد بیارم...

تو فانتزی دختر پسرهای مامانجون اقاجون همیشه این بود که اینجارو بکوبیم بسازیم و همه دورهم باشیم.

فانتزیش هم واسه من خوشه اما در واقع بعید میدونم ما جنبه ی نزدیک هم بودن رو داشته باشیم.مثلا الانی ک اینقدر دیر ی دیر جمع میشیم هر سری یکی باید کوتاه بیاد:))

اینقدر که روابط گرم و صمیمیه...

اما شاید من تنها کسی باشم که اینجارو همینطور که بوده دوست دارم شاید با کمی تغییرات هیجان انگیز

از دیشب برای عدسی های دیروز دندون تیز کردم اگه دایی کوچیکه همه رو نخورده باشه الان شکست عشقی نمیخورم:))

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 176 تاريخ : دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت: 12:17