دوست داشتنت رو توی پاییز دفن کردم...

ساخت وبلاگ
از بار اولی که شاید حس دوست داشتن به کسی رو تجربه کردم شاید زمان خیلی زیادی بگذره کم سن و سال و بچه بودم اصلا دهنم بوی شیر میداد.

اما هنوزم فراموش نکردم.اصلا به  قول معروف نمیشه فراموش کرد کم کم این چیزا فقط کم رنگ میشه توی زندگی.مشکلات عدیده ای میاد توی زندگیت که یادت میره و یهو اتفاقی یه روز یاد اون خاطرات میفتی.

یادمه بعد از اون زمان هیچ وقت نتونستم از کسی خوشم بیاد نتونستم اگه کسی دوستم داشت قبولش کنم بیاد توی خلوتم...

احساسات کسایی که دورم بودن به تمسخر میگرفتم و دید خوبی به هیچکس نداشتم.متنفر بودم متنفررر

حالا که مینویسم یک سال و 16روز گذشته بازم خیلی زمان برد بعد یه شناخت طولانی پارسال توی این محدوده زمانی فهمیدم کجا گیر کردم... فهمیدم انگار کسی که مدت هاست روبرومه چقدر میتونه دوست داشتنی باشه.

و این روزا دارم توی گوشه ی دنج خودم تحلیل میرم روزایی که نمیدونم ازشون چی میخوام،نمیتونم تمرکز کنم نمیتونم خوب باشم..

روزایی که بی هدف قدم میزنم و دوستشون ندارم...

روزایی که فکر میکنم دارم تاوان تمسخر گرفتن احساسات کسایی که توی این مدت طولانی بهم نزدیک شدن و دستشون انداختم رو پس میدم...

و حلالا باز منم و متنفررررر تر از همیشه...حالا که دارم به خودم میفهمونم که این از اون نبایدهاییه که قرار هم نیست بشه...

تنهاییمو باید با اشتیاق بغل کنم و به خودم هدیه کنم.باید یاد بگیرم این منم که قراره دو نفر باشم و با حال خوب زندگی کنم.باید بیشتر از قبل یادم بیاد من هیچ وقت دوست داشتنی نبودم برای کسایی که دوستشون داشتم و این شاید مزخرف ترین و گندترین حس ممکن برای هر نفر باشه.اما من باید این حقیقت رو قبول کنم:)

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1396 ساعت: 16:59