موقع رفتنت نیمی از مرا بردی...

ساخت وبلاگ
انگیزه همون چیزیه که دیگه ندارمش که نمیتونم داشته باشمش...

دفتر برنامه ریزی روزانه ی امسالمو نگاه میکنم حتی تو بدترین شرایط با حالت روحی بد وقتی که اشک هام روی برگه های دفتر ریخته بهترین برنامه رو ریختم...اما به کدومش درست عمل کردم...

نصفه نیمه..یک هزارم خواسته هامو انجام دادم...

اگه حداقل به نصفش هم عمل کرده بودم الان حالم خوب بود...چون سرم گرم چیزای بیشتری بود...

زودتر باید خودمو از این پوچی چندماهه نجات بدم...

من این نبودم و نباید باشم...دلم برای سرخوشی ها و اکتیو بودن هام تنگ شده...

دلم برای هدیه دادن خنده و کوچیکترین کمک به بقیه تنگ شده...

دلم برای درس خوندن های زیادم و ورزش کردن و نقاشی کردن تنگ شده..

این من نیستم...نباید باشم...هنوز زود واسه کناره گیری از زندگی کردن...

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 184 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1396 ساعت: 16:59