زودتر تموم شو زندگی اجباری لعنتی

ساخت وبلاگ
مسئله اینه که تو طول 23سال زندگیم به دلم یادم دادم هرچی بخواد نباید بش برسه...

و سالهاست با منطق و دلم در سر جدالیم...اینکه چرا همیشه منطق پیروز میشه توی این نبرد خواسته من نیست اجبار منه...

ما به دنیا اومدیم تا به اجبار نفس بکشیم درس بخونیم کار کنیم ادمارو تحمل کنیم...از روی منطق عاشق بشیم و ما کلا برای این افریده شدیم تا رسیدن به خواسته هامون فرسنگ ها راه باشه ما برای نرسیدن ها امده ایم...

برای تحمل این نرسیدن ها هم به اجبار زندگی میکنیم...

وقتی با منطق زندگی کنی خیلی چیزهارو جایگزین دیگری میکنی تا به خودت دروغی به واقع بزرگتر بگی تا بگی میشه با جایگزین هام زندگی کرد...

ما طعم واقعی زندگی و خوشبختی رو نچشیدیم انتخاب از روی منطق بد نیست اشتباه نیست...

اما برای کسی که ادمی منطقی باشه.برای یه ادم  احساساتی انتخاب از روی منطق یعنی مرگ تدریجی...

کاش ادم دلی دریایی نداشت کاش میتونست کاری کنه منطقش به احساسش غلبه کنه...

چوب احساساتم رو بارها  خوردم .اما هنوزم ترجیح میدم از روی احساساتم زندگی کنم...

اما توی پاییز 23سالگی باز زندگی یادم داد منطق انتخاب اجباریه...

مدت هاست معنی لذت بردن از زندگی رو فراموش کردم...

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 173 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 10:54