زندگی با چاشنی حسرت و نرسیدن ها...

ساخت وبلاگ
همه ی ما اگر روزی دلمون جایی گیر کنه و حتی شناخت محدودی هم داشته باشیم طرف رو خیلی پیش خودمون یزرگش میکنیم تو ذهنمون ازش فرشته و یه ادم معصوم میسازیم..حس میکنیم اگه کنار این ادم باشیم خوشبخت ترین ادم دنیاییم.چون اون حس و علاقه چشممون کور کرده...رویا می بافیم و می بافیم تا جونمون بالا بیاد...و فکر میکنیم اگر نرسیم چقدر ضرر کردیم...

اما واقعیت اینه اگه همون ادم بهمون نزدیک بشه اگه باهاش وارد یه رابطه بشیم میتونیم بفهمیم اونم اخلاق های بدی داره..اونجوری که فکر میکردیم خوب نیست...ممکنه نسازیم و بهم بزنیم و تازه اون موقع هنوز هنوز اون حس هست با یه سری خاطره...

ولی اگه نرسیم اگه نتونیم تجربه کنیم کنارش بودن رو به مراتب حتی سخت تر از خاطره و فراموش کردنه...

ادمی که یاد گرفته خیال بافی کنه رویا بسازه هنوزم دلخوش اینه اون ادم خوب بود وبهش نرسید و نتونست...

و یه عمر حسرت میخورره.چون نزدیک بودن به اون ادم حس نکرد بدیاش ندیده و همیشه همون ادم بی نقص و عیب میدونه و حسرت میخوره و میخوره...

یه چیزی مثل خوره میفته به جونش...هیچکسی دیگه ای به چشمش نمیاد..سالهام که بگذره اون ادم گوشه ی ذهنش میمونه...

تجربه نکردن.. به مراتب سخت تره...

وگرنه کجا دیدید دو نفر که بهم میزنند بعدش چشم دیدن هم دیگر رو داشته باشن؟زده میشن از هم و میرن دنبال زندگیشون و نهایت بعد از یکی دو سال هم یادشون میره چنین کسی تو زندگیشون بوده البته همه نه و یه عده یادشون نمیره ولی یاد میگیرن و میفهمن همه ی ادمها  فرشته نیستن و عاقلانه تر برخورد میکنه با کیس های بعدی زندگیشون.

اما امان از تجربه نکردن و نرسیدن...و ابراز نکردن اون علاقه ی مونده تو دل..یه عمر باید با خودت به دوش بکشیش...

وقتی ادم علاقه رو ابراز کنه و نشه و شکست بخوره..حداقل میگه خوب شد فهمیدم ادم زندگیم نبود اما وقتی تجربه نکنه تا همیشه خواهد گفت کاش اون ادم زندگیم میشد....

6تیر96.

دلنوشته...

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 5:17