تجویز ادمای خوب از دارو موثرتره...

ساخت وبلاگ
فکر کنم این بیشترین مدتی بوده که توی این یکی دوسال اخیر حالمو خوب نگه داشتم...

اونم تازه همه ی ساعت و لحظه هاش نه...ولی فرضم روی دوماه میزارم...

من دوماه خندیدم به همه چیز...به شکست هام به از دست دادن هام...به یاد کرفتن و خونسرد بودن در برابر مشکلات...به اینکه بگم فلان چیز و فلان شخص به هیچ جام نیست...

اما امشب اشکام سرازیر شدن..امشب دیدم  دیگه نمیتونم ،کاسه صبرم دوباره لبریز شد...

گویا زیادی خونسرد بودم..

 زیادی خندیدم...

دیگه اون فافا قبل نیستم که زود بهم بریزم و بخوام واسه کسی تعریف کنم..

این چند روز که کم کم همه چیز دوباره داره بهمم میریزه حتی دلم حرف زدن نمیخواد...

پی ام باز نمیکنم نمیخونم..دیر جواب میدم بهونه میکنم...

دلم میخواد یکی کنارم بشینه و بدون سرزنش کردن حرفامو بشنوه و جوری ارومم کنه که مقصرم ندونه...

اونقدر قشنگ حرف بزنه که بشینم تو چشماش زل بزنم و لبخندی تحویلش بدم که نشون دهنده اروم شدنم باشه...خوبی های زندگیمو بیاره جلو چشمم و یادم بیاره باید شکرگزار خیلی چیزایی باشم که الان دارمشون...

دلم برای تینا تنگ شده خیلی تنگ شده چقدر احتیاجش دارم و ازش دورم..اصلا تینا رو باید هر دوماه یک بار حداقل تجویزش کرد به خاطر اون همه حس خوبش...

سرکوب احساس...
ما را در سایت سرکوب احساس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aroosak-f86 بازدید : 178 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 5:17